دکتر مایکل دی آموری؛ دکتر ماریانا لیما بکر
چکیده
تحقیقات در مورد انگیزه در یادگیری زبان دوم در چند دهه گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. در گرایش اخیر به مطالعۀ زمینههای اجتماعی انگیزش و نقش فرآیندهای اجتماعی در شکلدهی انگیزش فرد، نقش نظریه اجتماعی-فرهنگی (SCT) و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا (CDST) بسیار برجسته بوده است. اگرچه محققان تلاش کردهاند نظریه اجتماعی-فرهنگی و نظریه پیچیدگی ...
بیشتر
تحقیقات در مورد انگیزه در یادگیری زبان دوم در چند دهه گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. در گرایش اخیر به مطالعۀ زمینههای اجتماعی انگیزش و نقش فرآیندهای اجتماعی در شکلدهی انگیزش فرد، نقش نظریه اجتماعی-فرهنگی (SCT) و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا (CDST) بسیار برجسته بوده است. اگرچه محققان تلاش کردهاند نظریه اجتماعی-فرهنگی و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا را با هم ترکیب کنند، حوزۀ زبانشناسی کاربردی شاهد بحثهای مداومی در مورد سازگاری کلی این دو نظریه بوده است. مقالۀ حاضر شامل مرور انتقادی و بررسی نظری پیرامون رویکردهای متفاوت نظریۀ فرهنگی-اجتماعی، با تمرکز بر نظریه فعالیت (AT)، و نظریۀ پیچیدگی / سیستمهای پویا، با تمرکز بر سیستم خود انگیزشی زبان دوم، در خصوص انگیزش در زبان دوم است. در اینجا استدلال میشود که دو نظریه به طور سطحی سازگار هستند، زیرا که در هر دو نظریه، انگیزش زبان دوم را با ماهیتی پویا، پیچیده و ناشی از تعاملات بین افراد و محیط هایشان نشان میدهند. با این حال، بررسی عمیقتر موضوع حاکی از تفاوتهای اساسی نه تنها در زمینه انگیزش زبان دوم، بلکه در مفاهیم اساسی حاکم بر دو نظریۀ پژوهشی است. در نهایت، با توسل به دیدگاه فرهنگی-اجتماعی، ضمن نقد نظریۀ پیچیدگی / سیستمهای پویا، چنین استدلال میشود که دو نظریۀ مورد بررسی در این تحقیق نه تنها از حیث رویکرشان به مقولۀ انگیزش در زبان دوم بلکه به طور عام تناسبی با یکدیگر ندارند.